سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی کرانه

کرامت

    نظر

و او بزرگ تر است...

  این جور وقت‏ها می‏گویند(1): "رو که نیست، سنگ پای قزوین است". با شما هستم، و شما، شما، شما، شما، شما، شما و تو.  چه زود یادمان می‏رود همه چیز. و چه نعمتی است این فراموشی. و چه مکری است خود را به آن کوچه زدن.
دیروز بخش‏های پایانی فوتبال ایران-سوریه را می‏دیدم. و مردمی که یک صدا فریاد می‏زدند:"علی دایی". مردمی که گاهی تماشاگرند، گاهی تماشاگرنما، گاهی کارشناسند، گاهی حرّاف، گاهی خبرنگار، گاهی مجری، گاهی ...
  نگوییم که هیچ کداممان آن فوتبال کذایی جام جهانی پیش را که عادل خان! گزارشگر‏اش بود ندیده‏ایم. نگوییم هیچ کداممان آن تصاویر جشنی را که مجری‏اش تقلید وی می‏کرد ندیده‏ایم و در موبایل‏هایمان نداشته‏ایم، نگوییم هیچ کداممان برنامه‏های کارشناسی فوتبال بعد از جام جهانی را ندیده‏ایم. نگوییم هیچ کداممان در روزنامه‏ها علیه او ننوشته‏ایم و نخوانده‏ایم.
  انگار همین ما نبودیم که دیروز تمام مشکلات فوتبال را یک صدا به او نسبت می‏دادیم و حتی از ناسزا گفتن به او در رسانه‏ای بزرگ هم ابایی نداشتیم. نگوییم که اینگونه نبودیم. مایی که حالا در همه جا سبب همه‏ی ناکامی‏ها را در عدم حضور او می‏بینیم. و مدتی است که دوباره به یاد او افتاده‏ایم. چرا؟ به سبب شخصیت بزرگش در جامعه‏ی جهانی؟ به سبب ثروتش؟ قدرتش؟ خلاقیتش؟ اراده اش؟ لباس‏های فروشگاهش؟ ناکامی فوتبالمان؟ نبود انسجام تیممان؟ یا پی بردن به اشتباه‏مان؟
نام و شخص مهم نیست، حفظ کرامت انسانی است که مهم است و ما این را فراموش می‏کنیم.

------------------------------------------

پا نوشت:

(1) گو این‏که تمامی معدن‏های سنگ‏پا در استان‏های غربی کشور واقع است.